اى کاش



اى کاش در چشمهایت تردید را دیده بودم
یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم
اى کاش ان شب که رفتم از اسمان گل بچینم
جاى گل رز برایت پروانکی چیده بودم
گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردى
ان شب نمى دانی اما تا صبح لرزیده بودم
انگار پی برده بودى دیوانه ات گشته ام من
تو عاشق من نبودى و دیر فهمیده بودم
از ان شب سرد باییز که چشم من به تو افتاد
گفتم ای کاش شب ها هرگز نخوابیده بودم
از کوچه که می گذشتم حتی نگاهم نکردى
چشمت پی دیگرى بود این را نفهمیده بودم
اندوه بی اعتنایی چه یادگار عجیبى است
اما چه شبها که ان را از عشق بوسیده بودم
حالا بدان که تو رفتى در حسرت بازگشتت
یک اسمان اشک ان شب در کوچه پاشیده بودم
هرگزپشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم
نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه جمعه 7 بهمن 1384 ساعت 22:15

وبلاگ قشنگی داری تبریک میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد