این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده و توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره :
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم، وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم، وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم...
و تو، آدم سفید،
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی، وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای، وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی، و وقتی می میری، خاکستری ای...
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟
سلام
بسیار زیبا مینویسید.امیدوارم همیشه موفق باشید.
سلام
وبلاگ بسیار جالبی دارید بسیار زیبا مینویسید.موفق باشید.
سلام
موفق باشی
سری به ما هم بزن
بای
سلام آپت خیلی بانمک بود
mase hamesh karet 20 hast
سلام
شعر پر باریه..
چقدر حیف که من چند روزه نیستم ! آخه نتونستم تولد آقا فرهاد رو تو همون روز تبریک بگم. در هر صورت الان صمیمانه تبریک میگم و از خدا براتون آرزوی خوشبختی و سرافرازی و طول عمر میکنم.
یا علی
سلام دوست خوبم.......ممنونم که بهم سر زدی
راستی گفتین که لینکم کردین......پس کوش؟
سلام
شرمندم که تو جشن تولدت شرکت نکردم
اما حالا میگم طلوع دوبارت مبارک
این شعرو قبلا؛ خونده بودم...خیلی هم پر معنی بود..اما با این حال زیبا بود
منم بروزم با ترانه ای
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه
آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه
این روا آسمونمون پر از شکسته بالیه
جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه
این روزا کار آدما دلهای پاک رو بردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه
این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه
منتظرم تا بیاین
سلام شرمنده به خدا من نبودم تازه از مسافرت اومدم واقعا زیبا نوشتین با این شعرتون واقعا کلی حال کردم ایول واقعا زیباست
و تو به من میگی رنگین پوست!!!
سلام
خوبید؟
جالب بود موفق و پیروز باشید
به امید دیدار
نمی توانم باور کنم این من بودم
عشقم را در آغوش گناه قربانى کردم
در قلب هر پرى دریایى یک شاهزاده ى احمق است
تو تصورى بیش از آن شاهزاده نیستى
زندگى دریایى ام را فقط به خاطر تو فروختم
به من چه دادى ... ؟
چشمى که خون بگرید ... !!
گوش هایت صداى مرا نمى شنیدند
من فریاد می زدم
این من بودم
سکوت را فریاد زدم
تو نمی شنیدى
چون صدایم عاشقانه بود
دیگر هیچ نمی گویم
در سکوت من بمیر .....
سلام خیلی متن قشنگی بود
دوستی خوبم
و مرسی که قابل دونستین
و سر زدین
موفقباشین
فعلا
ممنون از حضورتون
’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی
با من ز درد حادثه صحبت نمی کنی
دیریست پشت پنجره مانده ام که رد شوی
اما تو مدتی ست اجابت نمی کنی
قولی که داده ای به من از یاد برده ای
گفتی ز باغ پنجره هجرت نمی کنی
بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این مریض خسته عیادت نمی کنی
باشد برو ولی همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هیچ خرج صداقت نمی کنی
یکبار از مسیر نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته ای که فرصت نمیکنی
گل های باغ خاطره در حال مردنند
به یاس های تشنه محبت نمی کنی
رفتی بدون آنکه خداحافظی کنی
دیگر به قاب پنجره دقت نمی کنی
امروز سیب سرخ رفاقت دلش گرفت
این سیب را برای چه قسمت نمی کنی
یعنی من از مقابل چشم تو رفته ام
این کلبه را دوباره مرمت نمی کنی
زیبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هیچ وقت رعایت نمی کنی...
...........................................
موفق باشی[گل]
سلام
در مورد این پست باید بگم جالب بود....... و همین متفاوت بودن وبلاگ شما رو متمایز میکنه موفق باشید......
سلام من واقعا شرمندم
یه خورده ایی درگیر مسایل سایت هیجان بودم به وبلاگم سر نمیزدم
بعدشم چیزی که هست آخه ممکنه کسی بهترین دوستاشو فراموش کنه
چه قد سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو دزدیده
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی
و به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت شوی،
حس کنی که هنوزم دوسش داری،
چه قد سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی امّا وقتی دیدیش
هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی...
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه
دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه،
امّا مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری !!!
.........................................
سلام و درود
مطلبتون
زیبا بود و خوندنی
لذت بردم
دست مریزاد
منتظر کارای خوبتون میمونم
موفق و موید باشی
درود و دو صد بدرود
سلام آقا فرهاد و شمیلا جان ممنون که خبرم کردید به نظر من این کودکانی که عکسشون ایجاست بیگناهن خوب مقصر خانواده و جامعه ی اونهاست که اینطوری بهشون القاء میکنه به امید جهانی خالی از تبعیض
من صبورم اما . . . بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم . من صبورم اما . . . آه . . . این بغض گران صبر نمی داند چیست
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود
سلام
من هم شما را لینک کردم
چون باعث افتخار منه
وبلاگتون مثل همیشه زیباست
و پست آخر شما محشر
شرمنده که کمی دیر شد
اما شما من ببخشید
اومدم فقط این بگم که
من یه داستان دیگه نوشتم به نام
"شب سیزدهم"
دوست دارم بعد از کامل خوندن اون توسط شما
دوست عزیز
نظرتون بدونم .
منتظرتون هستم .
بابای .
سلام متفاوت بودید و دوست داشتنی.
سلام دوستای خوبم
روز ولنتاین و بهتون تبریک میگم
امیدوارم سالیان سال عاشقانه زندگی کنید
اپم خوشحال میشم سر بزنی
قربانه شما
بای تا های
سلام به مناست روز عاشقها اپ کردم
ممنون میشم اگه یه سر بزنی
شعری که نوشته بودید
خیلی خیلی زیبا بود
مرسی