خدایا تمام وجودم از بغض پر شده . دیگه لحظهء انفجار رسیده
کمکم کن حداقعل بتونم گریه کنم
چرا هیچ جوری نمیتونم خودمو خالی کنم من؟؟
آرامش میخوام خدا
این روزها دلم زود میگیره
دلم که میگیره دیگر هیچ چیز و هیچ کس توش جا نمیشه
این روزها گریه هم می کنم
چشمانم خیس می شود
خدا من بینهایت از تو ممنونم که شب را آفریدی ،که من بتونم
چند ساعتی بمیرم، و از این دنیا راحت باشم
امشب حالم خوب نیست...دلم برات تنگه....ولی گرفته هم هست
به به بازم که من اول شدم !!!
سلام !!!!!!!!!!!!
راستش کلا بعضا آدما این جوری می شن !!!
دلشون میگیره ولی هر چی زور میزنن نمی تونن گریه کنن !!
چرا؟ نمیدونم !!!
آپ جالب بود !!!
راستی ممنون منم لینکت کردم !!!
سلام داداش حمید بمیره اگه حالت گرفته هست دوستون دارم ممنون خبرم کردی
سلام ...
شعر خیلی زیبایی بود
واقعآ خوبه خداشبارو آفریده که وقتی آدم دلش از همه جا و همه کس گرفت بتونه بغضشو بدون اینکه کسی ببینه خالی کنه
دلم احساس غم دارد در این انبوه ویرانی کمی تا قسمتی ابری و شاید باز بارانی
موفق باشید
سلام...بیا تو وبلاگم..تفاهم و ببین....
سلام
از یکی شنیدم که آدما مثل ظرف میمونن و مشکلات و
گرفتاریها مثل آبی که تو این ظرفه میریزه تا پرش کنه . این
ظرفه که پر شد آب ازش سر ریز میشه و اشک و گریه و ...
من واسه همه آرزو میکنم که مثل آبکش باشن که هرچی
آب توش بریزه پر نشه.
سلام دوست عزیز
بسیار آپ این مطلبت زیبا بود ::<<
در ضمن من هم آپ کردم من رو هم فراموش نکن :: ؛؛ ؟؟
به من دوباره سر بزنید :: ؛؛ <<
با تشکر میکائیل.
صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید...
روزگار
همیشه در بازی گرگم به هوا، از گرگ شدن فرار می کردیم
و اکنون،نا خواسته
در تمامی بازی ها گرگیم
بی آنکه از خودمان بترسیم
من از بازی هفت سنگ می ترسم
می تر سم آن قدر سنگ روی سنگ بچینم
که دیوار سنگی مرا در بر گیرد.
بیا لی لی بازی کنیم
که با هر رفتی دوباره برگردیم !!!
آموخته ام...که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او قلبی برای فهمیدن وی.
آموخته ام...که مهربان بودن بسیار مهم تر از درست بودن است.
آموخته ام...داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته،زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد.
آموخته ام ...تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من میگوید :تو مرا شاد کردی.
آموخته ام ...که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند.
آموخته ام ...که چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد.
آموخته ام...که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان.
آموخته ام...که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن نگاه را وسعت داد.
آموخته ام... که همه میخواهند روی قله ی کوه زندگی کنند اما تمام شادی ها وپیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید
سلام خوبی
میگم شما چرا دیگه دلت گرفته حالا ما روبگین یه چیز
ایشالا بهتر باشین موفق باشین فعلا
سلام دوستان خوب
قبلا هم گفته بودم که در بلاگفا پست می زنم. از اردیبهشت به بعد فقط اونجا آپ میشه
امروز اتفاقی اینجا سر زدم و نظر شما عزیزان را دیدم
خوشحال می شوم آنجا سر بزنید
موزیک متن هم یکی از شعرام هست با صدای خودم
راستی از بغض نوشته اید . چرا ؟
سلام و خسته نباشید[گل]
تبریکهای دوباره منو پذیرا باشید برای داشتن چنین وبلاگ و زحمتی که برا آن کشیدید[گل]
متشکرم که خبر کردید[گل]
سلام/////////نبینم این همه غمگینی رو...................
سلام شمیلا و فرهاد گل.حالتون خوبه.چه خبرها
وبلاگ نار و مامانی دارین.قشنگ بود
راستی عشق من شاید از عید یه چند ماهی تنها بمونه.حالا دلیلش رو میمگم.تنهاش نذارین.تفلکی به اندازه ی کافی تنها هستشمرسی.یا حق
سلام
خوبی
کارت مثل همیشه عالیه
من اپم
سلام...وبلاگتون عالیه همه چیش ... حتمآ لینکتون میکنم . با نوشته هاش واقعآ ارتباط بر قرارا کرم...مرسییییییی...حس خوبی دارم. به منم سر بزنید چون دوست دارم حس زیباتونو تو بلاگه خودمم ببینم....
سلام من اپم بیا عزیز
سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه و روزا و لحظه های دلتنگی تموم شده باشه.
اط متنی که گذاشته بودین معلومه که خیلی دلتون گرفته ولی دوست عزیز دلتنگی و تنهایی و قصه و انتظار همه و همه جزی از ماجرای دوست داشتن و عشق است که از هم جدا نمی شن و کسیکه که این لحظه هارو برای ما ساخته و یک نوشته از پیش تعیین شده است مطمدن باش که صبر و تحمل کنار آمدن با این لحظات رو به همه می ده. پس کنار بیاین و بدونین که تمام این لحظه ها یه روزی به خاطره تبدیل می شه.
بازم پیش ما بیاین.
دوستدار شما....روشنک
ممنون از حضورتون
.......................................................
نفس در سینه می میرد
از این سرمای روزافزون
که سوزاند دل و دستم
مفری نیست که بگریزم
از این سرمای سوزان
که این سرما زجنس درد و اندوه است
و گرمای هزاران شعله آتش
ندارد قدرت و یارای جنگیدن به پیش او
امیدی نیست به گرما بخشی دستی
که دلها مرده و جانها همه سردند
فسونگر صولتی دارد هجوم تند این سرما
که برده هرچه گرما را ز دلها
کسی را جرات آن نیست که عشقی را صلا گوید
که خودخواهی رسوب سخت دلها گشته و
هرگز عشق با چنین ننگی به یک جا در نمی آید
طلسم سال و ماه اکنون شده زنجیر بر دستان
که کس دستی نمی یازد سوی تغییر این معنا
دلی گر دارد انسانی
فقط از بود خود مست است
که دیگر دیگری مردست درون بطن این دلها
چه باید کرد با دردی که درمانش نمی دانم
چه آید برسرم ز این آسمانی درد بی درمان
فغان زین سردی مفرط
امان از درد بی درمان
سلام...وبلاگت خیلی عالی بود و ما از وبلاگ زیبا و مطالب اون خیلی خوشمون اومد باعث افتخار ماست که مدیر موفق این وبلاگ قشنگ به وبلاگ عاشقانه ما هم سر بزنه...حتما بیا و اگه خوشت اومد ما رو لینک کن اگه لینک کنی که محشره...منتظریم
مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند...........
مرسی که لطف کردی بهم سر زدی شرمنده گرفتار بودم نتونستم بیام
سلام شمیلا و فرهاد جان
وای وای وای بازم وبلاگ دو نفره ... من عاشق وبلاگهای دونفره ... اونم دو نفر که عاشق همدیگه هستن.
پست هاتو خوندم خیلی زیبا بود .
// به آلاچیق ما دو تا عاشق هم سری بزن //
ما هم مثل شما دو تایی می نویسیم .
بای تا بعد.
یا حق
سلام وای داداشی نبینه دلتون گرفته باشه میدونید ما هممون بعضی موقع ها دل تنگ میشیم ولی اون بالایی همیشه هست منتظر ما
سلام
خیلی وقته دوست دارم یه جایی اول بشم حالا هم که شدم
می بینم یکی از دوستام دلش گرفته اما می دنم این نوع دلتنگی تنها دردش گریه اس.امیدوارم وقتی میخونی دل شاد باشی.
من آپم و مثل همیشه از حظورت خوشحال میشم.
زیاد فکرشو نکن درست میشه.
تا بعد....
سلام وب بسیار عالی دارید ممنونم از نظرتون من شما رو لینک کردم لطفا شما هم منو لینک کنید بازم ممنون دوستتون دارم بای
دلت گرفته
گریه کن گریه قشنگه
گریه سهم دل تنگه
روزاتون هم قشنگه
موفق باشید