همیشه یه جور شروع میشهاول با همه تو خونه خداحافظی می کنی، بعد میری فرودگاه، کارت پرواز می گیری، تو صف پاسپورت وای میسی، پاسپورتت مهر می خوره، تو سالن ترانزیت منتظر می مونی، هواپیما تاخیر داره، باالاخره سوار می شی، هواپیما پرواز می کنه، یه جائی هم می گه از ایران رفتیم بیرون ... همیشه تو هرقسمت مسیر هی دلت می گیره هی یه اشک گوشه چشمت جمع میشه، هی فکرای عجیب و غریب می کنی و همه اینها تازه مال وقتی که کسی پشت سرت گریه نکرده، که می دونی چند روز دیگه برمی گردی، که میدونی کلی نزدیکی، حالا تو حساب کن کسائی رو بغل کنی که دیگه معلوم نیست کی بتونی بغلشون کنی، پشت سرت گریه کنن و تو هم بخوای بری دور، خیلی دور ... همه اون اتفاقا رو دوباره مرور کنیم، میری فرودگاه ، هواپیما پرواز می کنه و تو قلبت و با کلی خاطره می زاری درست پشت همونجا که پاسپورتتو چک کردن، پشت همون دکه های سفید که اون آدمای اخمو و گاهی خنده رو توش نشستن و تو می مونی با یه لایه اشک روی صورتت، یه دل که هنوز هیچی نشده واسه همه چی تنگ میشه و یه چشم که آینده رو می پاد، ایندفعه هواپیما که بشینه همه چی از صفر شروع شده از صفر صفر
بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.
داشتم فکر میکردم عجب دنیای شیر تو شیریه...یه روز دلت واسه یکی پرپر میزنه
از فکرش شب و روزتو نمی فهمی...از حس عشقی که بهش پیدا کردی خفه میشی
به خاطرش به هزار بدبختی تن میدی...زندگیتو فقط در اون خلاصه می کنی
یه روز که از دستش میدی اول بهت زده میشی...بعد زار میزنی..گریه می کنی
عین خلا به در و دیوار میزنی..بعد عصبانی میشی..واسش خط و نشون میکشی
هر کاری می کنی که این رابطه خراب نشه...اما نمیشه
و تو می مونی و خودت و تنهاییت
و یه دل زخم خورده و یه روح آسیب دیده...با کلی خاطره و درد.
یه روز بعدش حس می کنی یکی دیگه اومده تو زندگیت
بی اونکه بفهمی یا بخوای باهاش انس میگیری...یواش یواش جدیده جایگزین قدیمیه میشه
البته هنوزم گهگاهی یاد اون گذشته ها می افتی ولی فقط یه آه میکشی و ممکنه چند تا قطره اشکم بریزی
اما به مرور زمان دیگه دفتر قدیمیه رو میبندی...و میذاریش تو صندوقچه خاطراتت
حتی اگه بر حسب تصادفم ببینیش یا باهاش برخورد کنی...دیگه هیچی آزارت نمیده
دیگه ضربان قلبت تند نمیشه...دیگه دستات نمیلزره
الان فقط یه حس داری...به خودت می خندی که عجب احمقی بودم که وقتی رفت اونطوری دیوونه شدما
امامیدونی رفیق؟؟...این رسم زندگیه....یه رسم زشت و سنگدل...تا قیام قیامت.
سلام شمیلا جان
مطلبت خیلی با احساس و تاثیر گذار بود.
اخی......
بالاخره از ایران خارج شدی یا وارد...
فرهادو با خودت بردی یا نه؟
فرهاد...
اگه باهاش نیستی زودی میاد......
برات ترانه ها رو میل میزنم...
چهارتاست اوکی؟
یه همون دختر مشرقی.......؟
سلام هر دو الان تهران هستیم
شمیلا...
میتونی از خاطره های خودت با شهره بنویسی...
از حرفهای شهره..
از همه چیزهایی که میشه نوشت.
فقط به عاشقانه نوشتن محدودنکن خودتو....
اگه میخوایی یه وبلاگ تو بلاگفا بزن..اسمسم بذار...
خاطره های همراه همیشگی شهره..
روش فک کن...
منم باهاتم.
میتونه با حال بشه......
سلام فکر جالبی هست فواد جان روش فکر می کنم
سلام شمیلا جان
دیگه اپ میکنی خبر نمی کمنی؟
بابا بی معرفت من امتحان داشتم سرم شلوغ بود
ولی داستاناتو همه رو خ.ندم
عالی بود مثل همیشه
چشم و دلم به در
آه من بی اثر
دو تا چشمام به در که تو پیدا بشی....
شاید این کامنت بی مزه باشه اما وقتی آهنگش رو گوش کنی ......
سلام ..این متن مربوط به خودت میشه ؟؟ در ضمن ای دی ادد نشده مطمئنی منو ادد کردی ؟؟؟
فعلا............
سلام
وبلاگت خیلی جالب شده
مخصوصا این که کارتون دونفرس
مام داریم یه کار دو نفره رو شروع می کنیک به مام سری بزن
سلام
میدونی عزیز از سفر بدم میاد
از رفتن بییییییزارم
همیشه سعی کردم هیچ وقت نرم......تا آخرش موندم اما....
هر سفری حتی اگه برگشتی هم توش باشه...سفره و بعدشم صفر....صفر مطلق
یعنی هیچی....
.....................
...............
خیلی حرف دارم بزنم اما اینجا مجالش نیست.....
قربانت
سلام
م۳ همیشه بود...زیبا وجالب
راستی یه سوال
تو ازدواج کردی؟؟؟
قربانت
بای
سلام
بله عزیزم ازدواج کردم
سلام شمیلا جان ...ممنون که یادم می کنی ... امروز رفتم توی آرشیوت و مطالب قبلی رو خوندم ... زیبا می نویسی ... موید وپیروز باشی ... بای /
راستی خوشحال شدم محبوبه با مهدی آشتی کرد امیدوارم دیگه مشکلی براشون پیش نیاد ....
سلام...
من آپم...
خوشحال میشم سر بزنی و نظرتو بدونم...
موفق باشی..
قربانت...
سلام
خیلی قشنگ بود به خدا
منم آپم
بیای خوشحال می شم
بای
از سفراز فاصله متنفرم هرچی کشیدم وسرم اومد ازفاصله بود
گفتم ای ساده دل ساده فراموشش کن تا کجا چشم بدین جاده فراموشش کن دست بردار از او خاطره بازی کافی ست فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن مردمان نگهش قله نشینند هنوز دل که در دره نیفتاده فراموشش کن
سلام..در خور توجه بود..
بنده نیز به روزم..دوست داشتید سری بزنید..
دکلمه ی خواب سنگین
deklamehyeh..ba sedayeh haghir
Shenidanash khali az lotf niast
خواب سنگین(300k)
http://www.sendspace.com/file/mlpx9r
http://sv1.uploadyourfiles.de/file/g40n165ed82b/khab sangin.mp3
http://w02.easy-sharing.com/409252/eDBpI8rtpVxRKtiXtL/khab sangin.mp3
https://www.sharemation.com/bofmens/khab%20sangin.mp3?uniq=43ki3u
سلام
عالی بود
خسته نباشی...
سلام بر شمیلای سرزنده
خوبی عزیزم.
مطلبت محشر بود. مثل همیشه گل کاشتی.من و همسرم لذت بردیم
موفق باشی
با بای
سلام و خسته نباشی
انگار بازم دیر سر زدم.۱۴ نفرم.آره؟ ببخش.
موفق باشی. خیلی عالیه و ادامه بده.برات آرزوی کامیابی دارم. بای
سلام.من یکی آخر نفهمیدم شماها چند سالتونه.
سلام
من ۲۷ سالمه
فرهاد هم ۲۹ سالشه
سلام .....
مطالب بسیار زیبایی دارید....
ای گاش پام میشگست و به سفر نمی رفتم