میدونی چیه ...؟ اشتباه من کجا بود ...؟ بهت گفتم دوستت دارم ای کاش هرگز نمیدیدمت ای کاش هرگز دستان گرم تورو نمیگرفتم تا این وجود سردم به گرمی تو تبدیل بشه ای کاش بهت نمی گفتم دوستت دارم ای کاش هرگز عاشقت نمیشدم وحرفهای دروغت را باور نمی کردم ای کاش که این کاش ها نبود تا چارههایی باشه برای دردهای من و اینکه توجیهی برای اشتباهات من ای کاش هیچوقت برات نمیخوندم ای کاش برات نمی نوشتم ای کاش برات آهنگ عاشقانه نمی ساختم و حالا من هستم با کوله باری از تجربه و امید
مجبتهمه نقاشی شدیم با دستای تو مهربــــــون دو تا رو با هم کشیدی یکی رو بی همزبون به یکی نونوایی دادی به یکی یه لقمه نون اون یکی صد تا نشونه یکی بی نام و نشون به یکی قصر طلایی، به یکی گوشه خـاک یکی دو تا چتر داره، یکی مونده زیر بارون
بالای نقاشیـــــتو دادی به هر کی پول داره ولی با این همه پول هیچکی مجبت نداره پاییـــــن نقاشیتم درســـــته پولی نــــــدارن ولی چـهره اونا عشقــــو به یادم میــــاره ای خــــدا کاری بـــکن از آدمای نقاشیـــت یکی هم پیـــدا بشـه بذر محبـــت بــکاره