بوسه ای بر قلب پاک تو

 

با قلمی به رنگ سبز و با دلی به رنگ آبی می نویسم از تو که بهترینی .....

می نویسم از آن قلب مهربانت ، از آن چهره ماهت .....

می نویسم از تو که همان فرشته نجات این قلب شکسته منی .....

می نویسم از تو که برایم بهترینی عزیزم .....

با چشمهای خیس می نویسم که مرا تنها نگذار و با دلی پر غرور می نویسم که تا آخرین لحظه

نفسهایم ، هم نفس تو هستم .....

چه لحظه زیبایی بود لحظه ای که ما بهم رسیدیم و آنگاه که دست در دستان هم

گذاشتیم در کنار دریا ایستادیم و لحظه غروب خورشید را دیدیم.....   

آن لحظه را با دنیا نیز عوض نخواهم کرد 

تنها کافی است لحظه های سخت زندگی ام را با نام تو آغاز کنم آنگاه آن

لحظه های سخت برایم چه آسان می شود !

می نویسم از تو که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست و هیچکس به جز تو لایق  

این قلب پر احساس من نیست .... !

با قلمی به رنگ سبز ، با احساسی به رنگ آبی ، با آرامش عاشقانه می نویسم از تو  

که بیشتر از همه کس و همه چیز دوستت دارم عزیزم و بر قلب پاک تو بوسه می زنم و تا ابد کنارت می مانم

 

باتو من تا به همیشه عاشقم

سلام با عرض پوزش از دوستان بابت تاخیر این مدت که نتونستیم خدمت برسیم

باتو من تا به همیشه عاشقم

ای عشق همیشگی من

با تو من تا به ابد هم شاعرم

دیوانگی های مرا پای جنونم مگذار

کز عشق تو من تا ابد این گونه جنون وار شدم

این دل خسته تا همیشه در اسمان عشق تو پرواز میکند....وتو انقدر بزرگی که کوچکی و حقارتم را می گسترانی و زنده می گردانی....وتو اشنایی و راهنما
من زندگی
ام به یک مو بند است ....جسم خسته ام را دریاب که به دست های نوازشگر تو محتاج است
روح سر کش و طغیانگرم را ارام کن که در پی تو شب ها بی قرار و بی تاب است
قلب پر تپشم را حس کن که برای رسیدن به تو چه نا منظم در سینه ام در تقلاست
چشم های غمگینم را ببین که پیوسته برای دیدنت عاشقانه در انتظار است
بغض گلویم را بگیر که این همان درد دوری و دلتنگی است
اتش این وجود
نگرانم را خاموش کن که افت بزرگی از حسد در تن ضعیف و بیمارم است
و به من اطمینان ببخش که به حال خود رهایم نمی کنی 

وقتی تو تو چشمام نگاه می کنی منم تو چشمات نگاه می کنم و بهت میگم که دوستت دارم
وقتی تو بهم می گی که دوستم داری من بهت نمی گم که منم دوست دارم من میگم که عاشقتم
وقتی تو بهم میگی که عاشقتم من بهت نمی گم که منم عاشقتم من میگم دیوونتم
وقتی تو بهم میگی که دیوونتم من بهت نمیگم که منم دیوونتم من میگم برات میمیرم
این موقع تو فقط می خندی فقط خنده
ولی من فقط نگاهت میکنم فقط
نگاه
خندهات که تموم شد تو هم نگاهم میکنی ولی من دیگه نگاهت نمی کنم
می دونی
چرا؟
میخوام فقط بغلت کنم