نامهربون

 

نامهربونی
با این و اونی
بی وفا و بی محبت
بهت چه جوری تکیه کنم؟
خسته شدم از انتظار
دوستت دارم هزار هزار
من جون فداتم
چشم به راهتم
رفیق راهتم
تنهام نزار
عاشق عشقم
تشنه عشقم
بی وفا و بی محبت
بهت چه جوری تکیه کنم؟
خسته شدم از انتظار
دوستت دارم هزار هزار
بی قرارم
آروم ندارم
تا بگی تو دوستت دارم

عاشقتم



کی اومده تو زندگیت مارو تو کمتر می بینی
کی شده محرم دلت اونو تو بیشتر میبینی
من که غریب و عاشقم
خدا باشه پناه من
خوشا به حال اونی که از همه بهتر می بینی
هرکی میاد تو زندگیت
سروره و بالا بلند
فقط منم زیادیم
به عشق پاک من نخند
رحمت بیاد آخه منم یه دل دارم
بنا شده به خاطرت
من حق آب و گل دارم
خاکستر وجودمو اگه یه روز بنا کنن
فریاد بشن تو آسمون عاشقارو صدا کنن
شاهد قلب من میشن که بی دریغ فدایی بود
خدا کنه یه روز بیاد در محضرت ادا کنم
همه می دونن عاشقتم غیر خودت
همه می دونن دردسرم واسه دلت

معجزه

 
می خواستم برم...می خواستم وجود خستمو از دید همه پنهون کنم...می خواستم دیگه اونی نباشم که هستم...به مهمونی خدا رفتم...هر روز صبح تا شب چشم به در خونه اش دوختم...و فقط گفتم:خدایا!کمکم کن...نمی دونم...تا حالا شده حس کنی خدا کنارته؟؟...نمی دونم تا حالا شده در عین نیاز حس کنی بی نیازی؟؟...تا حالا شده در اوج تنهایی ببینی کسی عین سایه دنبالته؟؟ودلت قرص باشه؟؟....تورو نمی دونم...اما من معجزه سبزمو از خدا گرفتم...خدا منو شایسته برخورداری از حس عمیق پیوند با خودش قرارداد...به من گرمی و روشنایی عطا کرد....خدا تورو برگردوند ...اما این فقط بخشی از معجزه اش بود...تو اومدی...اما نفهمیدی من چقدر عوض شدم!چون یه کم دیر اومدی