واژه زندگی

 

یه چشم همیشه باید توش اشک باشه ، وگرنه میسوزه

یه دل همیشه باید توش غم باشه ، وگرنه می شکنه

یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه

یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه ساکت میشه

یه لب همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه

یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه به دل هیچ کس نمی چسبه

یه دفتر نقاشی باید خط خطی باشه وگرنه با کاغذ سفید فرقی نداره

یه جاده باید انتها داشته باشه وگرنه مثل یه کلاف سردرگمه

یه قلب پاک همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه وگرنه فاسد میشه

یه دیوار باید به یه تیر تکیه کنه وگرنه میریزه

یه چشم اشک آلود ، یه دل غم آلود ، یه کبوتر عاشق ، یه قناری خوش آواز ، یه لب خندون ، یه صورت شاد ، یه جاده با انتها ، یه دفتر نقاشی ، یه قلب پاک، یه دیوار استوار ، فقط یه جا معنی داره ، جائی که

چشمای اشک آلودت رو من پاک کنم ، دل غم آلودت رو من شاد کنم ، جفت کبوتر عاشقی مثل من باشی ، شنونده آواز قشنگت من باشم ، لبای کوچیکت رو من خندون کنم ، نقاش دفتر خاطرات من باشم ، پاکی قلبت رو با سلامت عشقم معنی کنم ، و فقط از اینکه به من تکیه می کنی احساس مسئولیتم بیشتر میشه

احساس میکنم بزرگ شدم چون الان فقط مال خودم نیستم

گفتم دوستت دارم



گفتم : دوستت دارم

گفت : شاید اینطور باشه

گفتم : دوستت دارم

گفت : خیلی ها مرا دوست دارند

گفتم : دوستت دارم

گفت :‌ این راهی بود که تو انتخاب کردی

گفتم : دوستت دارم

گفت : همش هوسه

گفتم : دوستت دارم

گفت : دروغ میگی

گفتم : دوستت دارم

گفت : لایقم نیستی

گفتم : دوستت دارم

گفت : واقع بین باش

گفتم : دوستت دارم

گفت : واقعا راست میگی؟

گفتم : آره

دیگه هیچی نگفت

تو میگی ...

 
تو میگی ...

میگی عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چتر می گیری بالای سرت
میگی عاشق برفی ولی طاقت یک گوله برف رو نداری
میگی عاشق گلهایی ولی به راحتی از شاخه جداشون می کنی
میگی پرندها رو دوست داری ولی میندازیشون تو قفس
انتظار داری نترسم وقتی میگی عاشقمی؟