تو بگو تو بگو با دلتنگی هایم چه کنم ؟

 
تو بگو تو بگو با دلتنگی هایم چه کنم ؟
با رویا هایم چه کنم ؟با ارزوهایم چه کنم ؟
وقتی که دستان پر مهرت را در کنار خود احساس نمی کنم
وقتی صدای مهربانت نیست
وقتی خانه آرزوهایم خالی از عطر توست
تو بگو با این خانه چه کنم؟
تو بگو با دلتنگی هایم چه کنم ؟
آه که چقدر دلتنگم
دلتنگ بودنت و دلتنگ صداقت دستهایت
بودنم برای توست برای چشمهای زیبا ومعصومت
برای دستان پر مهرت برای لبانت که به جز سرود عشق ندای دیگری سر نمی دهد
برای قلب مهر بانت که حتی که ریزش گلبرگی ان را جریحه دار میکند
مدتی بود که میخواستم برایت بنویسم ولی ذهنم یاری نمی کرد
گوئی واژه ها از فکرم پاک شده اند مانند این است که کلمات را گم می کنم
هر چه تلاش میکردم فایده ای نداشت
اما امروز نوشتم تنها برای تو می خواهم بنویسم که در نبودنت چقدر بی تابم
چقدر دلم از بی رحمی های ناتمام روزگار گرفته است
و دستان سردم مشتاق مهر و گرمای دستان پر توان توست
امروززیبا ترین تصویر قلبم تصویر توست
و زیبا ترین رنگ جهان رنگ چشمان تو

به مناسبت روز مادر

روز مادر مبارک

مردی مقابل گل فروشی ایستاده بود و میخواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه میکرد. مرد نزدیک رفت و از او پرسید: دختر خوب چرا گریه میکنی؟دختر در حالی که گریه میکرد، گفت: میخواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی فقط 75 سنت دارم، در حالی که گل رز 2 دلار میشود. مرد لبخند زد و گفت: با من بیا، من برای تو یک شاخه گل رز قشنگ میخرم.وقتی از گلفروشی خارج میشدند، مرد به دختر گفت: مادرت کجاست؟ میخواهی ترا برسانم؟دختر دست مرد را گرفت و گفت: آنجا و به طرف قبرستان اشاره کرد.مرد او را به قبرستان برد و دختر روی یک قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت. مرد دلش گرفت و طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و 200 مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد...

غریبونه

از طرف امید ن برای ترانه صادقی
عشق من نمیدونم چرا یه روز ازم پرسیدی چرا دوست دارم
اگه توام مثل من و به اندازه من یکی رو دوست داشتی میفهمیدی لحظه هایی رو که دلت میخواد فقط دستش رو بگیری تو دست و لحظه هایی رو که میخوای فقط یه لحظه صدای آشنای قلبت و بشنوی ولی نه بشنوی و نه حس کنی میفهمی دوست داشتن اون آشنا که براش غریبه ای چقدر سخته ازت میخوام به حرمت خندهامون فقط یه لحظه حس کن عاشقی عاشق یکی مثل خودت تا شاید فقط یه لحظه باورم کنی