خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
صبح بلند شی ببینی دیگه دوسش نداری
خیلی سخته که هیچ جایی نباشه واسه اشتی
بی وفا شه اون کسی که واسش جونتو گزاشتی
چه می سوزونه گاهی قلبو زهر تلخ بعضی حرفا
خیلی سخته اون کسی که اومد کردت دیوونه
هوساش وقتی تموم شد دیگه پیشت نمونه
خیلی سخته اگه عمر جادویی شهوت تموم شه
نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
خیلی سخته اون کسی که می گفت : واسه چشمات میمیره
بره و دیگه سراغی از چشمات نگیره
خیلی سخته تا یه روز حرفای اون باورت شه
نکنه یه روز ندامت حرف تلخ اخرش شه
خیلی سخته که یه روز عزیزی عازم سفر شه
تازه فردای همون روز دوست عاشقش با خبر شه
خیلی سخته بی بهونه میوه های کال و چیدن
به خدا کم غصه ای نیست جون تو،تو رو ندیدن
خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته تو پاییز با غریبی اشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی