دور، خیلی دور


همیشه یه جور شروع میشهاول با همه تو خونه خداحافظی می کنی، بعد میری فرودگاه، کارت پرواز می گیری، تو صف پاسپورت وای میسی، پاسپورتت مهر می خوره، تو سالن ترانزیت منتظر می مونی، هواپیما تاخیر داره، باالاخره سوار می شی، هواپیما پرواز می کنه، یه جائی هم می گه از ایران رفتیم بیرون ... همیشه تو هرقسمت مسیر هی دلت می گیره هی یه اشک گوشه چشمت جمع میشه، هی فکرای عجیب و غریب می کنی و همه اینها تازه مال وقتی که کسی پشت سرت گریه نکرده، که می دونی چند روز دیگه برمی گردی، که میدونی کلی نزدیکی، حالا تو حساب کن کسائی رو بغل کنی که دیگه معلوم نیست کی بتونی بغلشون کنی، پشت سرت گریه کنن و تو هم بخوای بری دور، خیلی دور ... همه اون اتفاقا رو دوباره مرور کنیم، میری فرودگاه ، هواپیما پرواز می کنه و تو قلبت و با کلی خاطره می زاری درست پشت همونجا که پاسپورتتو چک کردن، پشت همون دکه های سفید که اون آدمای اخمو و گاهی خنده رو توش نشستن و تو می مونی با یه لایه اشک روی صورتت، یه دل که هنوز هیچی نشده واسه همه چی تنگ میشه و یه چشم که آینده رو می پاد، ایندفعه هواپیما که بشینه همه چی از صفر شروع شده از صفر صفر
نظرات 22 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 16:09 http://www.adinehbook.com

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

سروش عشق شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 16:14 http://rainiboy.blogsky.com

داشتم فکر میکردم عجب دنیای شیر تو شیریه...یه روز دلت واسه یکی پرپر میزنه
از فکرش شب و روزتو نمی فهمی...از حس عشقی که بهش پیدا کردی خفه میشی
به خاطرش به هزار بدبختی تن میدی...زندگیتو فقط در اون خلاصه می کنی
یه روز که از دستش میدی اول بهت زده میشی...بعد زار میزنی..گریه می کنی
عین خلا به در و دیوار میزنی..بعد عصبانی میشی..واسش خط و نشون میکشی
هر کاری می کنی که این رابطه خراب نشه...اما نمیشه
و تو می مونی و خودت و تنهاییت
و یه دل زخم خورده و یه روح آسیب دیده...با کلی خاطره و درد.
یه روز بعدش حس می کنی یکی دیگه اومده تو زندگیت
بی اونکه بفهمی یا بخوای باهاش انس میگیری...یواش یواش جدیده جایگزین قدیمیه میشه
البته هنوزم گهگاهی یاد اون گذشته ها می افتی ولی فقط یه آه میکشی و ممکنه چند تا قطره اشکم بریزی
اما به مرور زمان دیگه دفتر قدیمیه رو میبندی...و میذاریش تو صندوقچه خاطراتت
حتی اگه بر حسب تصادفم ببینیش یا باهاش برخورد کنی...دیگه هیچی آزارت نمیده
دیگه ضربان قلبت تند نمیشه...دیگه دستات نمیلزره
الان فقط یه حس داری...به خودت می خندی که عجب احمقی بودم که وقتی رفت اونطوری دیوونه شدما
امامیدونی رفیق؟؟...این رسم زندگیه....یه رسم زشت و سنگدل...تا قیام قیامت.

سلام شمیلا جان
مطلبت خیلی با احساس و تاثیر گذار بود.

فواد شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 17:18 http://www.foad7345.mycloob.com

اخی......
بالاخره از ایران خارج شدی یا وارد...
فرهادو با خودت بردی یا نه؟
فرهاد...
اگه باهاش نیستی زودی میاد......
برات ترانه ها رو میل میزنم...
چهارتاست اوکی؟
یه همون دختر مشرقی.......؟

سلام هر دو الان تهران هستیم

فواد شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 17:20 http://www.foad7345.mycloob.com

شمیلا...
میتونی از خاطره های خودت با شهره بنویسی...
از حرفهای شهره..
از همه چیزهایی که میشه نوشت.
فقط به عاشقانه نوشتن محدودنکن خودتو....
اگه میخوایی یه وبلاگ تو بلاگفا بزن..اسمسم بذار...
خاطره های همراه همیشگی شهره..
روش فک کن...
منم باهاتم.
میتونه با حال بشه......

سلام فکر جالبی هست فواد جان روش فکر می کنم

حضرت عشق(مریم) شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 17:31 http://anooshka.blogsky.com

سلام شمیلا جان
دیگه اپ میکنی خبر نمی کمنی؟
بابا بی معرفت من امتحان داشتم سرم شلوغ بود
ولی داستاناتو همه رو خ.ندم
عالی بود مثل همیشه

NIGHT شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 17:37 http://m2life4m.persianblog.com

چشم و دلم به در
آه من بی اثر
دو تا چشمام به در که تو پیدا بشی....

شاید این کامنت بی مزه باشه اما وقتی آهنگش رو گوش کنی ......

پارسا شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 17:53 http://www.kharabat-neshin.persianblog.com

سلام ..این متن مربوط به خودت میشه ؟؟ در ضمن ای دی ادد نشده مطمئنی منو ادد کردی ؟؟؟
فعلا............

از تبار درد شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 19:27 http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام
وبلاگت خیلی جالب شده
مخصوصا این که کارتون دونفرس
مام داریم یه کار دو نفره رو شروع می کنیک به مام سری بزن

زهرا شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 21:18 http://www.saattanhaie.blogsky.com/

سلام

میدونی عزیز از سفر بدم میاد
از رفتن بییییییزارم
همیشه سعی کردم هیچ وقت نرم......تا آخرش موندم اما....
هر سفری حتی اگه برگشتی هم توش باشه...سفره و بعدشم صفر....صفر مطلق
یعنی هیچی....
.....................
...............
خیلی حرف دارم بزنم اما اینجا مجالش نیست.....

قربانت

..::دختر تنها::.. یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 04:03 http://bkas.blogfa.com

سلام
م۳ همیشه بود...زیبا وجالب
راستی یه سوال
تو ازدواج کردی؟؟؟
قربانت
بای

سلام
بله عزیزم ازدواج کردم

فرزانه یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 07:41 http://chakavak61.persianblog.com

سلام شمیلا جان ...ممنون که یادم می کنی ... امروز رفتم توی آرشیوت و مطالب قبلی رو خوندم ... زیبا می نویسی ... موید وپیروز باشی ... بای /

فرزانه یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 07:44 http://chakavak61.persianblog.com

راستی خوشحال شدم محبوبه با مهدی آشتی کرد امیدوارم دیگه مشکلی براشون پیش نیاد ....

..::دختر تنها::.. یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 08:13 http://bkas.blogfa.com

سلام...
من آپم...
خوشحال میشم سر بزنی و نظرتو بدونم...
موفق باشی..
قربانت...

میلاد یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 18:52 http://golebitayeman.blogfa.com/

سلام
خیلی قشنگ بود به خدا
منم آپم
بیای خوشحال می شم
بای

مرضیه یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 23:26 http://marzyjoon=persianblog.com

از سفراز فاصله متنفرم هرچی کشیدم وسرم اومد ازفاصله بود

--(¯`¤._قلب تنها_.¤´¯)-- دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 02:08 http://30NA.TK

گفتم ای ساده دل ساده فراموشش کن تا کجا چشم بدین جاده فراموشش کن دست بردار از او خاطره بازی کافی ست فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن مردمان نگهش قله نشینند هنوز دل که در دره نیفتاده فراموشش کن

هیچکس(مصطفی) دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 08:42 http://bofmens.mihanblog.com

سلام..در خور توجه بود..
بنده نیز به روزم..دوست داشتید سری بزنید..
دکلمه ی خواب سنگین
deklamehyeh..ba sedayeh haghir
Shenidanash khali az lotf niast
خواب سنگین(300k)
http://www.sendspace.com/file/mlpx9r

http://sv1.uploadyourfiles.de/file/g40n165ed82b/khab sangin.mp3

http://w02.easy-sharing.com/409252/eDBpI8rtpVxRKtiXtL/khab sangin.mp3

https://www.sharemation.com/bofmens/khab%20sangin.mp3?uniq=43ki3u

حامد دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 11:11 http://joojetighi.blogsky.com

سلام
عالی بود
خسته نباشی...

جودی و تی تی دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 12:48 http://jodivatiti.blogfa.com

سلام بر شمیلای سرزنده
خوبی عزیزم.
مطلبت محشر بود. مثل همیشه گل کاشتی.من و همسرم لذت بردیم
موفق باشی
با بای

گل بارون زده دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 12:53 http://golebaroonzade.blogsky.com

سلام و خسته نباشی
انگار بازم دیر سر زدم.۱۴ نفرم.آره؟ ببخش.
موفق باشی. خیلی عالیه و ادامه بده.برات آرزوی کامیابی دارم. بای

بهار دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 16:13 http://www.fereshtexford.blogsky.com

سلام.من یکی آخر نفهمیدم شماها چند سالتونه.

سلام
من ۲۷ سالمه
فرهاد هم ۲۹ سالشه

الهه جمعه 2 تیر 1385 ساعت 15:35 http://ashianevafa.blogfa.com/

سلام .....
مطالب بسیار زیبایی دارید....
ای گاش پام میشگست و به سفر نمی رفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد