سلام دوستان


تا حالا شده به یک باغ یا یک خونهء بزرگ بری که توش یک سگ محافظت میکنه؟
دیدی وقتی می خواهی وارد اون خونه بشی سگ میخواد بهت حمله کنه؟
دیدی سگ خرخر میکنه و میخواد حمله کنه و گازت بگیره؟واقعا چه کار میکنی؟
داد میزنی که صاحب خونه بیاد و سگ رو ساکت کنه.و سگ هم با دیدن صاحبش آرام میشه و کاری باهات نداره.اما وقتی با صاحب اون خونه دوست باشی و رفت وآمد زیاد داشته باشی
دیگه اصلا باهات کاری نداره.
حال شیطان هم سگ درگاه خداست.نمیشه ونمیگذاره غریبه ها وارد بشن و دائم اذیت میکنه.به هر کلک و دسیسه ای که بتونه کوتاهی نمی کنه .ما باید چه کار کنیم؟باید خودمون رو به درگاه خدا نزدک و نزدیکتر کنیم تا به ما کاری نداشته باشه.باید خالصانه ودر عمل ثابت کنیم و بگیم:( اعوذ بالله من الشیطان الرجیم).

قالب جدید چطوره؟

شمیلا و فرهاد

 سلام دوستهای گلم شعر زیر رو دوست خوبم علی لطف کردن و برای من سرودن ممنون از علی عزیز که به من لطف دارن و محبت همه شما که در این مدت به وبلاگ ما سر زدید و نظر دادید .....شرمنده کردید.......
 
 
شمیلا
نازِ چشم ِ مست ِ تو  
خورشید و عاشق میکنه  
برای تو آسمون  
دستاشو قایق میکنه  
هیچ گلی روی زمین  
عطر ِ تنت رو نداره 
شعرِ من برای تو  
قافیشُ کم میاره  
 
شمیلا آی شمیلا  
تو حرمتِ بهشتی  
رو برگِ مهربونی   
صداقتو نوشتی   
شمیلا آی شمیلا  
قشنگترین بهاری  
رو قلبِ تشنه ی من   
نفس نفس میباری  
 
گوهرِ شب چراغی    
تو ظلمت و سیاهی    
مثل یه چشمه پاکی   
تو این همه تباهی   
پرنده ی رهایی    
تا آخرین ستاره   
گلهای عشقو دستات  
تو باغچمون میکاره  
 
شمیلا آی شمیلا 
تو حرمتِ بهشتی 
رو برگِ مهربونی 
صداقتو نوشتی 
شمیلا آی شمیلا 
قشنگترین بهاری 
رو قلبِ تشنه ی من 
نفس نفس میباری 

محبوبه و مهدی

سلام دوستان گلم ، ممنون از عزیزانی که نظر داده بودند محبوبه به ما ایمل زد و تشکر کرد و بالاخره امروز محبوبه با مهدی آشتی کرد عکس بالا رو هم محبوبه برام فرستاد