عاشقانه های عاشق بی قرارت

شوهرت فرهاد

شمیلای عزیزم زندگی من همه آرزوهام تمام شادیهام و دلیل زنده بودنم به توی نازنین ختم میشه

انگار که خدای بزرگ سرنوشت من و تو رو بهم گره زده اگه تو رو نمی آفرید منم نمی آفرید

من و تو برای با هم بودن خلق شدیم اگه تو نبودی من یک لحظه هم نمیتونستم تو این دنیای فانی دووم بیارم

گنجینه عشقم تنها مروارید بی قیمت دریای قلبم عاشقانه میپرستمت

لوئیز رِدِن

لوئیز رِدِن ، زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس ، و نگاهی مغموم . وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچهشان بی غذا مانده اند. جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بیاعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.زن نیازمند در حالی که اصرار میکرد گفت: «آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را میآورم .»جان گفت نسیه نمیدهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت : «ببین این خانم چه میخواهد خرید این خانم با من .»خواربار فروش گفت: لازم نیست خودم میدهم لیست خریدت کو ؟لوئیز گفت : اینجاست.- « لیستات را بگذار روی ترازو به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر . » !!لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت.خواربارفروش باورش نمیشد. مشتری از سر رضایت خندید.مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.در این وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است.کاغذ لیست خرید نبود ، دعای زن بود که نوشته بود :« ای خدای عزیزم تو از نیاز من با خبری، خودت آن را برآورده کن »

کارت پستال

 

دلم که واست تنگ میشه، میرم همه کارت پستالهای رو که واسم فرستادی میارم، اول همشونو بو می کنم، همشون بوی تو رو می دن، بوی همون عطر نارنجی رو، بعد اروم دونه دونشون رو می بوسم، باز می کنم و به دست خطت نگاه می کنم، تو بعضی نامه ها هم یه قلب کوچیکه، همه نوشته هاتو می خونم، چه اونائی که توشون دلتنگی و دلت گرفته، چه اونائی رو که شادی و واسه زندگی برنامه می ریزی، بعد هم می رسم به عکسات، بعد اروم گریه می کنم، دلم بازم برات کلی تنگ میشه و ... کی باز می تونم بوی عطرتو از تن خودت بو کنم نه از کارت پستالا؟ یه دنیا...یه عمر...یه زندگی، برای دوست داشتنت کمه. میخوام باز عاشقت بشم...دوباره...سه باره...برای همیشه