عاشقتم



کی اومده تو زندگیت مارو تو کمتر می بینی
کی شده محرم دلت اونو تو بیشتر میبینی
من که غریب و عاشقم
خدا باشه پناه من
خوشا به حال اونی که از همه بهتر می بینی
هرکی میاد تو زندگیت
سروره و بالا بلند
فقط منم زیادیم
به عشق پاک من نخند
رحمت بیاد آخه منم یه دل دارم
بنا شده به خاطرت
من حق آب و گل دارم
خاکستر وجودمو اگه یه روز بنا کنن
فریاد بشن تو آسمون عاشقارو صدا کنن
شاهد قلب من میشن که بی دریغ فدایی بود
خدا کنه یه روز بیاد در محضرت ادا کنم
همه می دونن عاشقتم غیر خودت
همه می دونن دردسرم واسه دلت

معجزه

 
می خواستم برم...می خواستم وجود خستمو از دید همه پنهون کنم...می خواستم دیگه اونی نباشم که هستم...به مهمونی خدا رفتم...هر روز صبح تا شب چشم به در خونه اش دوختم...و فقط گفتم:خدایا!کمکم کن...نمی دونم...تا حالا شده حس کنی خدا کنارته؟؟...نمی دونم تا حالا شده در عین نیاز حس کنی بی نیازی؟؟...تا حالا شده در اوج تنهایی ببینی کسی عین سایه دنبالته؟؟ودلت قرص باشه؟؟....تورو نمی دونم...اما من معجزه سبزمو از خدا گرفتم...خدا منو شایسته برخورداری از حس عمیق پیوند با خودش قرارداد...به من گرمی و روشنایی عطا کرد....خدا تورو برگردوند ...اما این فقط بخشی از معجزه اش بود...تو اومدی...اما نفهمیدی من چقدر عوض شدم!چون یه کم دیر اومدی

رد پا



دیشب رویایی داشتم
خواب دیدم بر روی شنها راه می روم
همراه خود خداوند
و بر روی پرده شب
تمام زندگی ام را مانند فیلمی می دیدم
همانطور که به گذشته ام نگاه می کردم
روز به روز از زندگی را
دو رد پا بر روی زمین ظاهر شد
یکی برای من و دیگری برای خدا
راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت
آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم
در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت
اتفاقا آن محلها مطابق با سختترین روزهای زندگی ام بود
روزهایی با بزرگترین رنج ها و دردها و
آن گاه از خدا پرسیدم:
خداوندا تو به من گفتی مه همه جا در کنارم خواهی بود
و من پذیرفتم که با تو زندگی کنم
خواهش می کنم به من بگو چرا در لحظات درد آور مرا تنها گذاشتی؟؟؟؟
خداوند پاسخ داد:
ای فرزندم من تو را دوست دارم و در تمام مراحل در کنارت بودم
و من هرگز تو را تنها نگذاشتم حتی برای لحظه ای
هنگامی که در آن روزها یک رد پا بر روی شن دیدی
من بودم که تو را به دوش کشیده بودم